8 بهمن 89
زندگی بی دغدغه در وانشان
بوی دود چوبهای خیس افرا و صنوبر برجان چایی نشسته تا مرد وانشانی
جان طبیعت را در ذائقه خود مزمزه کند.مه صبحگاهی و صدای زنگوله های
گوسفندانی که برای چرا به صحرا می روند، حجتی بر یک روز پرتلاش
است برای مرد وانشانی. زندگی وانشانی آرام و آهسته پیش میرود.
و اما زنان وانشانی هم نه تنها دست کمی از مردانشان ندارند بلکه گاهی جلوتر از آنها هستند زن وانشانی
هم صبح خروس خوان بیدار است و چای برای مرد خانه دم کرده تا بیدار شود و یا علی بگوید و زندگی را
آغاز کند .زنانی که همه شیر زن بودند و هستند خدایشان بیامرزد و رحمت کند.
زندگی روستا هنوز هم خالی از سر و صداست و فرسوده شدن از سختیها و هیاهوی زندگی شهرنشینی غایب
همیشگی آن. در روستاست که شادیها و غمهاتقسیم میشوند.آدمهای روستا به هم نزدیکترند و آنجاست که
همسایه از حال همسایه خبر دارد.
آدمهایی که همیشه در جستجوی زندگی آرام و به دور از ازدحام شهرها
هستند، تصویری شاعرانه از روستا در ذهن خود دارند و برای همین است
که خیلی وقتها میگویند خوشا به حالت ای روستایی. روستایی خبر از
بوقهای پی در پی ماشینها و هیاهوی شهرنشینی ندارد.
زندگی شهری اما نقطه مقابل روستاست و گذران زمان در شهر خود
قصهای متفاوت از روستا دارد. زندگی شهری مهارت و فوت و فن خاص
خود را طلب میکند. در شهرها انگار پایانی برای سر و صدا و هیاهو
نیست. صدای خیابانها، ماشینها و آدمها آنقدر آزاردهنده است که گاهی به سرت میزند همه چیز را رها کنی
و به کنجی دنج پناه ببری، البته اگر بتوان در شهرها جایی این چنین یافت. زندگی شهری، زندگی آرام و
بیدغدغهای نیست.
آدمها در شهرها هر روز بیتفاوت از کنار یکدیگر میگذرند. ارتباطها در شهرها جزییاند و زود گذر. آدمها نسبت به
هم بیتفاوتند و غرقشدن در شلوغی و هیاهوی شهرها مرگ صمیمیتها و عاطفههاست. شهر انگار که دنیای
بیگانههاست.
امروزی شدن وانشان
هرچند هنوز زندگی صنعتی و تاثیرات زندگی شهری برروستای وانشان تاثیر آنچنانی نگذاشته ، اما زندگی
روستایی با تمام زیباییهایش رو به سوی تحول دارد. اگرچه هنوز میان شهر و روستا تفاوتهای بارزی وجود دارد،
اما سبک زندگی روستاییان در حال تغییر است و با شتابی روز افزون از گذشتهها فاصله میگیرد.
حالا در برخی روستاها خیلی از سبکهای زندگی شهری وارد شده، آنقدر که برای قدیمیها کمتر چیز آشنایی از
گذشته بر جای مانده است. برای کسانی هم که راه شهر را پیش گرفتند و سالیان دراز دور از روستایشان بودهاند،
شاید باور دیدن روستای کودکیهایشان کمی دشوار باشد.
هرچند در گذشته پوشش اهالی روستا با فرهنگ سنتی روستاییان پیوند داشت و با شهرنشینان کاملا متفاوت،
اما حالا یکی از تغییرات روستاها نسبت به گذشته تغییر در پوشش اهالی روستاست که چندان تفاوتی با پوشش
شهرنشینان ندارد. در خیلی از روستاها، روستاییان دیگر همچون گذشته لباس سنتی تن نمیکنند و حالا
پوشش جوان روستایی فرق چندانی با جوان شهری ندارد.
شکل فعالیتها نیز در روستاها تغییر اساسی کرده است، هر چند در خیلی روستاها هنوز هم کار روستایی
کشاورزی ودامپروری است،اما دختر روستایی که تا همین چند سال پیش پشت دارقالی مینشست وبا
دستان هنرمندش بر تار و پود آن نقش میزد حالا انگار همچون دختر شهرنشین به دنبال مهارتهای تازهتری است.
تغییر شکل خانههای روستایی
زمانه که تغییر کرد و همه چیز رو به جلو رفت، شکل خانههای روستا نیز تغییر یافت و کمکم با مصالح و مواد
ساختمانی مدرن ساخته شد. خانههای روستایی که زمانی نشان از سنتهای روستاییان و سبک زندگی آنان
داشت، حالا انگار نه شبیه خانه روستایی مانند گذشتههاست و نه کاملا شبیه خانههای مدرن شهری.
زمان میگذرد و با پیشرفت علم و پیدایش تکنولوژی، زندگی روستایی نیز رنگ و بوی دیگری مییابد. سبک زندگی
در روستا حالا مثل بسیاری از جنبههای زندگی آدمهای امروزی تغییر کرده و حالا به چشم روستا، شهر نمادی
برای امروزی شدن است.
بسیاری از عناصر زندگی شهری در زندگی روستایی راه یافته است. حالا دیگر زن روستایی تقریبا از همان ابزاری
استفاده میکند که زن شهرنشین در خانهاش دارد.
حالا در خانه زن روستایی جای جارو دستی را جارو برقی، جای پشتی را مبلمان و شاید جای سفره روی زمین را
میز ناهارخوری البته نه در شکلی کاملا مدرن پرکرده است. دیگر بوی نان محلی در کوچه پسکوچههای روستا به
مشام نمیرسد و انگار نانهای ماشینی، سفرههای خانههای روستایی را رونق میدهد.در کنار همه این
تغییرات اضافه شدن برق، گاز، تلفن، مدرسه و...همگی اجزایی از عناصر زندگی شهری است که زندگی روستایی
را متحول و آن را به زندگی شهری نزدیکتر کرد.
عناصر زندگی شهری حالا در کنار زندگی روستایی جا خوش کرده و زندگی روستایی حالا مخلوطی از گذشته و
حال است.هر چند تغییراتی در سبک زندگی روستاها وارد شده اما روستا، همان روستاست با همان مردمانی که
آسمان، زمین، عشق، هوا، سادگی و پاکی حقیقت زندگیشان مال آنهاست.
مهسا خدابخش
جامجم
۱۱آذر ۸۹