روستای باصفای وانشان

معرفی روستای وانشان از توابع گلپایگان در استان اصفهان

روستای باصفای وانشان

معرفی روستای وانشان از توابع گلپایگان در استان اصفهان

روستای باصفای وانشان

این وبلاگ جهت اطلاع رسانی و معرفی روستای باصفای وانشان تاسیس شده است شما هم ولایتی های عزیز می توانید با ثبت نظرات و یا ارسال مطالب ارزنده خود به ایمیل atyabir@iust.ac.ir ما را در این امر یاری نمائید.

بایگانی
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آداب و رسوم وانشان» ثبت شده است

احیای آداب ورسوم فراموش شده

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۰ ب.ظ

 

                 تِل حلوای روز چهاردهم ماه شعبان(شی نیمهَ ) در وانشان

 

از قدیم و الأیّا م در وانشان رسم بر این بوده که بعد از ظهر روز چهاردهم ماه شعبان،بانوان

 وانشانیبرای شادی ارواح گذشتگان خود تِل حلوا خیر می کردند. روش کار اینگونه بود که،

 سر اذان،نمازظهروعصرخود را می خواندند آنگاه با وضو درحالی زبانشان به صلوات و قرائت

 حمدوسورهمشغول بود،مقداری آرد رابو می دادند(برشته می کردند) سپس مقداری شکر

 وزعفرانرا توی آبمی جوشاند و مقداری روغن حیوانی ناب هم مخلوط  آنمی کردندو

 می ریختند توی آرد برشته شده و با ذکر صلوات بر محمدوآل محمد و دعا برای تعجیل فرج

 امام زمان ، آنرا مخلوط کرده و روی آتش می پختند پس از آن که « تلحلوا» آ ماده می شد

  مقداری ازآن رابرای مصرف خود نگه می داشتند و بقیه رابه همسایه ها ومؤمنین(مخصوصا

  فقراء )هدیه می کردنددراین خیراتی که برای شادی روح اموات خودانجام می دادندبیشترین

  سهم رابه کسانی که قادربه تلاوت قرآن مجید بودنداختصاص می دادند وآنهاهم مقید بودند

  برای اموات اهداءکننده حلوا، یک سوره ی «یس » بخوانند وکسانی که قادر به تلاوت قرآن

  نبودند ضمن تشکر و خدابیامرزی ، برای شادی روح اموات هدیه کننده حلوا ، حمد وسوره

 می خواند وثوابش را هدیه می کردند .

 البته بعضی ها هم معتقدبودند که اگربتوانند مقداری از این تل حلوا را تاماه رمضان نگه دارند

  وروزه ی ماه رمضان را با این حلوا افطارکنند ثواب بیشتری برده وروزه ی آنها مورد قبول واقع

 می شود .

 وقتی خانم ها ودختران وانشانی ازمراسم تهیه وتوزیع « تل حلوا » فارغ می شدند چادر خود

 را سر می کردند و به زیارت اهل قبور می رفتند عده ای از خانمها حلواهای خود را داخل نان

 پیچیده و بصورت قاضی های کوچک میان زائرین اهل قبور ، خیرات می کردند و دریافت کنند 

 حلوا هم برای اموات اوطلب مغفرت می کرد وحمدوسوره می خواند پس از آن که از زیارت اهل

  قبور فارغ می شدندبه امامزاده می آمدندوپس از زیارت شاهزاده ابوالفتوح ،نماز مغرب وعشاء

  شب نیمه ی شعبان را در مسجد امام زاده می خواند و به منزل بر می گشتند وازاینکه موفق

  شده اند اموات خود را شاد کنند خوشحال و مسرور بودند .

 امید است بانوان متدین وانشان در حفظ فرهنگ غنی و والای خود موفق باشند.

  وانشانی عزیز

لطفاً در باره شب نشینی ها،مراسم شب چله ، بادام شکنی شبانه، مراسم

دید وبازدید اعیاد، مراسم ازدواج وغیره.... مرسوم در  وانشان، مطالب

 ارسال نمائید تا در وبلاگ با نام شما منعکس شود.

از وانشانی های عزیز تقاضا دارم در خصوص مطالب اظهار نظر نمائید.

با تشکر از حاج آقا مشایخی و والده محترمشان(از قم ) که مطالب بالا را ارسال نمودند:

  



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
سیدرضا اطیابی

مراسم ختم قرآن در وانشان

يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۱، ۰۸:۳۱ ب.ظ
 

مراسم ختم قرآن در وانشان

یکی از رسومی که در روستا ی وانشان رواج بسیاری دارد ، اجرای مراسم ختم قرآن در  ماهمبارک

رمضان به عنوان ماه رحمت و مغفرت، می باشدو همچنینوقتی کسی مشکلی داشت با توسل به

اهلبیت (ع ) نذر می کردند که در صورت بر آورده شدنحاجاتشان مراسم ختم قرآن را در خانه خود

بامشارکت دیگر اهالی روستا برگزار کند .

 

دین روستای وانشان اسلام و مذهبشان شیعه می باشد .در این روستا مردم از لحاظ اعتقادی، ارادت

خاصی به امامان معصوم (ع) و ائمه اطهار دارند. اجرای مراسم ختم قرآن در این روستا با توسل به

ائمه اطهار انجام می شود .اکثر خانواده های روستا این مراسم ختم قرآن را برگزار می کنند.

         

طریقه اجرای مراسم بدین صورتاست که میزبان فهرستی از مهمانان را تهیه کرده ویک هفته قبل از

مراسم ، دعوت خواهی از اهالی روستا می نماید. در صبح روز مراسم افراد با سواد که توانایی خواندن

قرآن را دارند به منزل صاحب مجلس آمده ،که در ابتدا توسط میزبان بوسیله  چای وصبحانه از  آنان

پذیرایی می شود.

     

مراسم ختم قرآن تا حدود ساعت ۱۱ صبح ادامه می یابد و مهمان دیگر جهت صرف ناهار به منزل صاحب

مجلس می آیند. در گذشته برای ناهار غذای سنتی آبگوشت تهیه می شد. معمولا چون بیشتر افراد

    

دامپروری بودند گوسفندی  را ذبح می کنند و تمام گوشت آن برای مراسم ختم قرآن مصرف می شود.

( در حال حاضر بیشتر مواقع غذای آماده از رستوران تهیه می گردد ).

      

تعداد افرادی که به این مراسم دعوتمی شوند 15 الی 20 نفر برای خواندن قرآن و حدود ۵۰ نفر نیز از

خویشاوندان نزدیک دعوت می شوند .

      

این مراسم نیز برای افرادی که فوت می کنند به مناسبت های سومین ،هفته و چهلمین روز درگذشت 

برگزار می شود .

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۱ ، ۲۰:۳۱
سیدرضا اطیابی

احیای آداب ورسوم فراموش شده

سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۸۸، ۰۷:۳۰ ب.ظ

اِندو

 

             «  اِندو »  نام شرکت تعاونی شیر خانم های وانشان است .

 

در زمان های نه چندان دور  بانوان محترم وانشانی برای اینکه هرروز گرفتار شیر جوشاندن  و ماست بندی و... نشوند ؛ باهم  گروه های ده پانزده نفره تشکیل می دادند وتوافق می کردند که به نوبت  به مدت چند روز شیر گاو وگوسفند خود را منزل یک نفر از اعضاء ببرند وبه  عنوان قرض تحویل او بدهند پس از  آن به مدت چند روز  اندو از منزل کلا فاطمه خانم می رفت منزل اقدس خانم  مجدداً پس از چندروز اندو می رفت  منزل مش فاطمه صغرا وبه همین روش « اندو» منزل تمام اعضاء دور  می زد  و عده ای  شیر قرض می دادند وعده ای هم قرض خود را پس می دادند .

 البته هرکس  شیر بیشتری تولید می کرد مدت بیشتری اندو را خانه خود  نگه می داشت ودر نتیجه شیر بیشتری از مردم قرض می گرفت وهرکس شیر کمتری داشت وتوان باز پرداخت کمتری داشت مدت کمتری اندو را در منزل خود نگاه می داشت . بانوان وانشانی در دو نوبت شیر تولیدی خود را به اندو می بردند.

   1-  هنگام غروب و سرشب  

   2 – حدوداً نیم ساعت قبل از طلوع آفتاب تا نیم ساعت بعد از طلوع آفتاب

  آن چه جالب وشنیدنی است کیفیت اندازه گیری مقدار شیر است فردی که اندو خانه او بود یک مجمعه (سینی بزرگ مدور  مسی) روی زمین می گذاشت ویک کشکول وسط آن می گذاشت  (کشکول یک کوزه سفالی بود به ارتفاع تقریبی سی سانتیمتر وقطر دهانه این ظرف حدود پانزده سانتیمتر بود ) وحدواًدوکیلو شیر در آن جا می گرفت .

  توی این کشکول یک  چوبخط بود که مقداری  بزرگتر از ارتفاع کشکول بود  که از پایینترین سمت آن خطوطی به فاصله  تقریبی نیم سانت از هم  ایجاد شده بود و تا بالاترین حد که به اندازه قامت کشکول بود  این خط ها ادامه داشت. 

 هر فردی که شیر می آورد می ریخت توی کشکول اگر پر می شد آنرا خالی می کرد توی تشت واگر شیر اوکشکول را پر نمی کرد چوب خط را توی شیر فرومی کرد وبیرن می آورد ونگاه میکرد ببیند چندتا از خطوط  چوب خط در شیر فرو رفته آنرا می شمرد وبرای احتیا ط یک بار دیگر  این کار را تکرار می کرد وبه ذهن خود میسپرد و روی دیوار  با خط کشیدن آنرا ثبت می کرد که فراموش نشودودر پایان که اندو می خواست جای دیکر برود به صاحب اندو اطلاع می داد که جمعا چند کشکول وچند چوب خط  ، شیر به او قرض داده شده تا او وظیفه خود را در باز پرداخت بدهی اش بداند والبته به لحاظ اینکه حجم کشکول در قسمت های مختلف تفاوت می کرد این وضع واقعا کار محاسبه واندازه گیری شیر را خیلی مشکل می کرد به طوری که مادرم هرقدر روش محاسبه وجمع بندی اندازه های مختلف را برایم توضیح می دهدباز متوجه نمی شوم .

 مسئله ی جالب تر در این مشارکت وتعاون اینکه  : در هر جای دنیا خریدار باتمام وجود مواظب  فروشنده است که کلاه سرش نگذارد اما درفرهنگ غنی وارزشمند مادران ما وانشانی ها زیر نظر گرفتن فردی که شیر آورده به «  اندو »، هم کاری زشت وهم بی معنا ولغو بود وبدون کوچکترین شک وبد گمانی وبا حسن اعتماد تمام اعضاء « اندو » شیر را پیمانه می کردند و می رفتند بدون آنکه صاحب اندو خودش حضور داشته با شد  !! واین ارزش اخلاقی ودینی چیزی است که همه مون  به آن افتخار می کنیم  ؛ ارزش وفرهنگ حلال خوری وحسن ظن وحسن اعتماد به همدیگر.

رسم  بر این بوده که وقتی شرکت تعاونی  «اندو » تشکیل  شد  و برای  اولین بار  «اندو » به خانه ی هریک از اعضاء می رفته صاحب (میزبان )  « اندو »  به هریک از اعضاء که برا ی اولین با ر به خانه اش شیر می آورد ، مقداری سبزی خورن (نعنا ریحون شوید جعفری و...هدیه می داد ومی توانست به جای سبزی  ، شیرین هدیه کند وهدیه از دو مورد خارج نبود . 

مطلب جانبی دیگری که در این میان قابل ذکر است  مسئله دلرحمی ما وانشانی هاست  هر کسی که اندو خانه اش بود حتما مقیّد بود حداقل چند نوبت صبح ها    برای کسانی که گاو نداشتند  ، سر شیر  ببرند که آن ها احسا س نداری و فقر نکنند  همین الان هم آن ها که گاو شیر ده دارند وقتی می بینند یکی از همسایه ها که گاو ندارد ، پسر یا  دخترش از  ازتهران یا شهرستان به خانه اش آمده حتماً برایش شیر می برند که او پیش فرزندش شرمنده ودلشکسته نباشد .مطالب دیگری در باره ی این شرکت تعاونی بانوان قابل ذکر است که به علت کمی وقت از ذکر آن خودداری می کنم وجنابعالی و همولاتی های محترم را به خدا می سپارم تا درودی دیگر بدرود .

 مصطفی مشایخی (  حوزه علمیه قم  )



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۸۸ ، ۱۹:۳۰
سیدرضا اطیابی